حوا و دخترانش

 

خداوند اراده کرد کارها را میان انسان ها تقسیم کند.کارهای معمولی را تقسیم کرد.هرچه به کار نظر کرد.دید کار خودش است.کسی باید آن را انجام دهد که به صفاتش نزدیکتر باشد.انسانی را باید انتخاب کند که صفات لازم برای انجام آن کار،را داشته باشد. پس کسی را باید انتخاب کند که ، به صفاتش نزدیک باشد. و در انجام کار ارتباط مستقیمی  با او داشته باشد.دفعه قبل خداوند خودش این کار را انجام داده بود.چون خیلی مهم بود. با دست خودش این کار را انجام داده بود.آنچنان ماهرانه، که فرشته هایش، انگشت حیرت به دهان گرفتند و به دستورش بر ساخته او سجده کردند!!!

اما دیگر قرار نیست این کار را خودش انجام دهد و باید به یکی از انسان ها بسپارد. گزینه های زیادی را هم ندارد؛ مرد یا زن! آدم یا حوا ،یکی از این دو باید آن را انجام دهد.بنابر این هر کدام را که انتخاب کند ،باید آن صفات خدایی را در او قرار دهد،تا او نیز بتواند کار خدایی کند. آن وظیفه چنان اهمیت دارد که باید سر او را برای انجامش خلوت کرد. کارهای دیگر را به انسان دیگری باید داد، تا او از پس این کار مهم،دقیق،وقت گیر و خدایی برآید. هر دو را خوب می شناخت،خودش آن ها را خلق کرده بود. به دست خودش!!!

انتخاب انجام شد. کارها تقسیم شد،تمام آن صفات خدایی که برای این کار لازم بود،به او داده شد.انجام این کار شد حریم خصوصی حوا و دخترانش.

قرار بر این شد که در این کار، آدم و پسرانش دخالت نکنند و او را کمک کنند.کار که توضیح داده شد،بر دفتری ثبت شد.حوا به نمایندگی از تمامی دخترانش ،آن را امضاء کرد. پیمان نامه که امضاء شد،فرشتگان بر آن مهر زدند و بر آن نوشتند: این سند زنانه است؛ ورود آقایان ممنوع!!!

این سند ،عهدنامه ای بود میان خداوند و حوا وتمام دخترانش. حوا به نمایندگی از دخترانش پیمان هایی که باید می داد را نگاهی کرد… ترسید. ترسید که  نتواند انجام دهد. کاری خدایی بود. وظیفه ای مهم و البته مقداری دشوار. با صدایی زنانه، به همان شیوه ای که میدانست اینگونه بهتر جواب می گیرد، گفت:خدایا! تو چه در من دیدی که این درجه را به من دادی؟ شکر بسیار تو را که این درجه را به من دادی؟شکر بسیار تو را که این همه مرا بزرگ دیدی و شبیه خود دانستی! حتما هرچه تو تصمیم بگیری،همان درست است ؛ اما می ترسم از پس این مهم بر نیایم و شرمنده تو شوم…

سرش پایین بود که صدایی پدرانه ، با او سخن گفت. آن چنان مهربانانه ، که آدم بر آن رشک برد. گفت : تو را با دست خودم خلق کردم و می دانم از پسش بر می آیی ، قرار است که بخشی از خالقیتم را به انسان بسپارم. وقتی تو را خلق می کردم، از صفات خداییم یعنی مهربانی ،پرورش دهندگی ،صبر که  برای خالقیت و پروردگاری کردن لازم بود، در تو قرار دادم، تابتوانی مادری کنی و شوهر داری.

تو مرا در خلق انسان کمک می کنی وقتی در پروردگاری مرا کمک می کنی و در پرورش همسرت مرا یاری می رسانی ؛ وقتی بر سختی های مادر بودن و تحمل مردها، مرا یاری می رسانی، به تو مباهات می کنم و به فرشتگانی که به خلق تو ایراد می گرفتند، می گویم: نگفتم ،من چیزی را می دانم که شما نمی دانید!!!

 

  • 2 stars
    حسن
    نظر از: حسن
    1397/09/22 @ 03:24:21 ب.ظ

    حسن [بازدید کننده]

    سلام
    تا کنون از دختران حوا نمی دانستم
    فقط فیلم سینماییش را دیده بودم
    اما فکر می کنم حد خالق و مخلوق رعایت نشده
    از دید من خالق و مخلوق را مساوی هم دیدید
    اما در کل طوریش نیست

  • پاسخ از: ملیح بانو
    1397/09/22 @ 03:33:08 ب.ظ

    ملیح بانو [عضو] 

    سلام ممنونم از حسن نظرتون ،در اینجا خالقیت انسان در طول خالقیت خداوند است نه در عرض آن ،منظور از این نوع خالقیت طولی هست که به اذن خداوند صورت میگیرد

  • نظر از: زكي زاده
    1397/09/08 @ 09:16:45 ب.ظ

    زكي زاده [عضو] 

    سلام بانو
    خداقوت

  • نظر از: ملیح بانو
    1397/09/08 @ 05:30:20 ب.ظ

    ملیح بانو [عضو] 

    سلام ،ممنونم که بهم سر میزنین
    نظر لطف تونه عزیزم

  • نظر از: زكي زاده
    1397/09/08 @ 01:53:44 ب.ظ

    زكي زاده [عضو] 

    سلام
    خیییلی جالب بود اولین بار این را خواندم …سپاس

    دعوتید در
    نازدانه ام

نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی

درخواست بد!

پارامتر های درخواست شما نامعتبر است.

اگر این خطایی که شما دریافت کردید به وسیله کلیک کردن روی یک لینک در کنار این سایت به وجود آمده، لطفا آن را به عنوان یک لینک بد به مدیر گزارش نمایید.

برگشت به صفحه اول

Enable debugging to get additional information about this error.