کلید واژه: "کوچه ی - قدیمی -خاطراتم،"

کوچه باغ خاطرات بچگی ام

  می دویم و می دویم. تا توی باران شدید خیس نشویم ،رعد و برق شدید می آید. جاده شنی است . سنگ ریزه های کوچک و بزرگ هم دارد .سرناخن پایم به سنگها میخورد .رعد و برق می زند .من می ترسم .تا اینکه به قسمتی از جاده رسیدیم که سراشیبی تند و شیب داری دارد .و باران… بیشتر »

موتور جستجوی امین