یاس سپید
میخواهم مفید باشم.برای خودم مفید باشم.برای خانواده ام مفید باشم. برای دوستانم مفید باشم.برای جامعه ام مفید باشم.
میخواهم مفید باشم.برای خودم مفید باشم.برای خانواده ام مفید باشم. برای دوستانم مفید باشم.برای جامعه ام مفید باشم.
پنجشنبه 97/09/15
راستی! اگر امام زمان همین فردا تشریف بیاورند،
نیاز به “اصحاب” دارند.
آیا ما می توانیم در کادر امام عصر، مدیر ارشد حضرت در یک کشور دیگر بشویم؟!
سلام براصحاب عاشورایی امام عصر!
پنجشنبه 97/09/15
پیوند: http://yasspeed.kowsarblog.ir/
هنر تشکیلاتی شدن!
برای درک بهتر عصر ظهور باید تشکیلاتی زندگی کنیم،
برای این کار الگویی بهتر از زندگی تشکیلاتی اصحاب الحسین پیدا نخواهیم کرد.
اصحاب الحسین و شیوه تعامل شان با یکدیگر را باید شناخت.
باید ارتباط رهبر و پیروان را درکربلا لمس کرد و انسجام گفتمانی امام و امت را در دل روضه ها فهمید…
مقدمه لازم این کار، مطالعه تاریخ تحلیلی کربلاست.
روضه اصحاب چیست،سید علی اصغر علوی،ص60
چهارشنبه 97/09/14
پیوند: http://yasspeed.kowsarblog.ir/
خدا را فراموش نکن! خدا حسابت را دارد!
بروید سراغ کارهای نشدنی تا بشود. تصمیم بگیرید بر برداشتن کارهای سنگین ، تا بردارید ” و لا یخشون احدا الا الله “. خب ، زحمتهایش چه ؟ محرومیت هایش چه ؟ جوابش این است که : “و کفی بالله حسیبا “؛ خدا را فراموش نکن ، خدا حسابت را دارد ، در میزان الهی ، رنج تو ، محرومیت تو ، کف نفس تو ، حرصی که خوردی ، زحمتی که کشیدی ، کاری که کردی، خون دلی که خوردی ، دندانی که رو جگر گذاشتی ، اینها هیچ وقت فراموش نمی شود ؛ “و کفی بالله حسیبا".
چهارشنبه 97/09/14
کاش با شیپور می آمد
گاه انحراف آن قدر آرام و بی صدا وارد کارها می شود.که حضورش را اصلا احساس نمی کنیم. اصلا ویژگی انحراف همین است که بدون سرو صدا می آید. باید از همین انحرافات خزنده ی هم رنگ که تشخیص راه و چاه را برای ما سخت می کنند، ترسید. تنها راه همین است که چراغ علم و آگاهی و مطالعه در مکتب توحیدی را پر نورتر کنیم، معیارها را دست بگیریم و راه را ادامه دهیم. صحیفه ی نور ابزار خوبی است. که در این راه کمک های فراوانی به ما می کند.
صحیفه نور امام خمینی ،جلد 21 ،ص402-403
چهارشنبه 97/09/07
خداوند اراده کرد کارها را میان انسان ها تقسیم کند.کارهای معمولی را تقسیم کرد.هرچه به کار نظر کرد.دید کار خودش است.کسی باید آن را انجام دهد که به صفاتش نزدیکتر باشد.انسانی را باید انتخاب کند که صفات لازم برای انجام آن کار،را داشته باشد. پس کسی را باید انتخاب کند که ، به صفاتش نزدیک باشد. و در انجام کار ارتباط مستقیمی با او داشته باشد.دفعه قبل خداوند خودش این کار را انجام داده بود.چون خیلی مهم بود. با دست خودش این کار را انجام داده بود.آنچنان ماهرانه، که فرشته هایش، انگشت حیرت به دهان گرفتند و به دستورش بر ساخته او سجده کردند!!!
...
اما دیگر قرار نیست این کار را خودش انجام دهد و باید به یکی از انسان ها بسپارد. گزینه های زیادی را هم ندارد؛ مرد یا زن! آدم یا حوا ،یکی از این دو باید آن را انجام دهد.بنابر این هر کدام را که انتخاب کند ،باید آن صفات خدایی را در او قرار دهد،تا او نیز بتواند کار خدایی کند. آن وظیفه چنان اهمیت دارد که باید سر او را برای انجامش خلوت کرد. کارهای دیگر را به انسان دیگری باید داد، تا او از پس این کار مهم،دقیق،وقت گیر و خدایی برآید. هر دو را خوب می شناخت،خودش آن ها را خلق کرده بود. به دست خودش!!!
انتخاب انجام شد. کارها تقسیم شد،تمام آن صفات خدایی که برای این کار لازم بود،به او داده شد.انجام این کار شد حریم خصوصی حوا و دخترانش.
قرار بر این شد که در این کار، آدم و پسرانش دخالت نکنند و او را کمک کنند.کار که توضیح داده شد،بر دفتری ثبت شد.حوا به نمایندگی از تمامی دخترانش ،آن را امضاء کرد. پیمان نامه که امضاء شد،فرشتگان بر آن مهر زدند و بر آن نوشتند: این سند زنانه است؛ ورود آقایان ممنوع!!!
این سند ،عهدنامه ای بود میان خداوند و حوا وتمام دخترانش. حوا به نمایندگی از دخترانش پیمان هایی که باید می داد را نگاهی کرد… ترسید. ترسید که نتواند انجام دهد. کاری خدایی بود. وظیفه ای مهم و البته مقداری دشوار. با صدایی زنانه، به همان شیوه ای که میدانست اینگونه بهتر جواب می گیرد، گفت:خدایا! تو چه در من دیدی که این درجه را به من دادی؟ شکر بسیار تو را که این درجه را به من دادی؟شکر بسیار تو را که این همه مرا بزرگ دیدی و شبیه خود دانستی! حتما هرچه تو تصمیم بگیری،همان درست است ؛ اما می ترسم از پس این مهم بر نیایم و شرمنده تو شوم…
سرش پایین بود که صدایی پدرانه ، با او سخن گفت. آن چنان مهربانانه ، که آدم بر آن رشک برد. گفت : تو را با دست خودم خلق کردم و می دانم از پسش بر می آیی ، قرار است که بخشی از خالقیتم را به انسان بسپارم. وقتی تو را خلق می کردم، از صفات خداییم یعنی مهربانی ،پرورش دهندگی ،صبر که برای خالقیت و پروردگاری کردن لازم بود، در تو قرار دادم، تابتوانی مادری کنی و شوهر داری.
تو مرا در خلق انسان کمک می کنی وقتی در پروردگاری مرا کمک می کنی و در پرورش همسرت مرا یاری می رسانی ؛ وقتی بر سختی های مادر بودن و تحمل مردها، مرا یاری می رسانی، به تو مباهات می کنم و به فرشتگانی که به خلق تو ایراد می گرفتند، می گویم: نگفتم ،من چیزی را می دانم که شما نمی دانید!!!